کمک هاى ویه رى
را هیچ وقت فراموش نمى کنم
دومنیک آنتونیونى
در طول فصل و در خط آتش اینتر حوادث گوناگونى اتفاق افتاد. در یک برهه بوبو ویرى از آمادگى آرمانى به دور بود و در زمانى دیگر این آدریانو بود که پایین تر از حد انتظار نشان مى داد. اما تو یک روند ثابتى داشتى... و با ارایه بازیهاى معقولانه بدل به امید اول مانچو براى گلزنى شدى. خودت نیز چنین فکر مى کنى؟
<نه! دید من به این قضیه متفاوت است. من تنها یک جوان تازه کار هستم که وظیفه ام گلزنى براى تیمم است. هر چند غیر از این از من انتظار نمى رود. چون وقتى هم تیمى هایى مثل ورون، کوردوبا، خاویر زانتى، تولدو، استانکوویچ و میهایلوویچ را در کنارتان مى بینید احساس حقارت مى کنید!
پس از فاصله بسیار عمیقى که میان اینتر و دو رقیب دیر آشنایتان -یووه و میلان - ایجاد شد عملاً آرزوهاى تان براى تصاحب اسکودتو بدل به یأس شد. با شکست از روسونرى در مرحله یک چهارم نهایى لیگ قهرمانان اروپا مصیبت دیگرى براى تان رخ داد. چرا اینتر در این چند سال گذشته از دستیابى به جام هاى بزرگ ناتوان است؟
<ما همواره در یک قدمى موفقیت بوده ایم اما یک بدشانسى سبب شد تا همه چیز ویران گردد. مثلاً در سال ۲۰۰۳ و در مرحله نیمه نهایى لیگ قهرمانان ما مى توانستیم با غلبه بر میلان یک فینالیست باشیم اما قوانین مسخره فوتبال مانع ما شد. (میلان تنها با تفاضل گل به دور نهایى صعود کرد در حالى که هر دو دیدار رفت و برگشت در جوزپه مه آتسا برگزار شد!). در سال ۲۰۰۲ نیز همه گمان مى کردند این ما باشیم که اسکودتو را از آن خویش مى کنیم اما یووه با هشیارى بیشتر آن را از دستان مان ربود. بله... تأسف برانگیز است همیشه براى موفقیت از یک عامل بى بهره بوده ایم و آن اعتماد به نفس است.
براى تو-به عنوان یک مهاجم - آیا بازى کردن مقابل تیم هاى لیگ قهرمانان آسان تر است یا مبارزه با حریفان سرى A؟
<البته لیگ قهرمانان...! به این خاطر که ما فضاى بیشترى براى کار داریم. البته به استثناى دیدارهاى مان با میلان!
چه توصیفى از سبک و شیوه بازى اینتر دارى؟
<کارکردن با روبرتو مانچینى سخت نیست.خواسته هایش شفاف و مشخص هستند. همیشه تأکید مى کند که سرعت زیاد و استفاده حداکثر از توانایى هاى مان کلید موفقیت است.
شنیده ایم که تو آدریانو را برادر بزرگ خویش خطاب مى کنى؟
<کاملاً درست است! هر دو ما از یک نسل هستیم. (مارتینز ۲۰ ساله است و آدریانو ۲۳ ساله) هر دو ما به یک سبک از موسیقى عشق مى ورزیم و جالب است که فیلم هاى مورد علاقه مان نیز یکسان است. بعد از تمرینات معمولاً به رستوران مى رویم. اگر حوصله داشته باشیم به رستوران غذاهاى برزیلى مى رویم! کلاً ما با هم خیلى نزدیکیم.
و باز هم شنیده ایم که کریستین ویرى شما را برادر کوچک خود مى داند!
<در خصوص بوبو قضیه کاملاً متفاوت است. او در ایتالیا به من لطف هایى کرده است که اکنون حسابش از دستم خارج شده است! بوبو حقیقتاً بسان یک برادر بزرگتر براى من بوده است. اگر من در اینجا تاکنون موفق شده ام نامى براى خود دست و پا کنم تمام آن به مدد لطف هاى اوست. همیشه نخستین روزهایى که در آپیانو جنتیله تمرین مى کردم را به یاد مى آورم. یادم مى آید او از همان ابتدا مراقب من بود.همواره این توصیه هایش را آویزه گوشم مى کنم. »تلاش کن و براى رسیدن به پیروزى تا آخرین لحظه بجنگ. هیچ گاه ذهنت را از حاشیه هاى بى معنى پر نکن و فقط به تمرین و فوتبال بیاندیش...» جدا از اینها وقتى تمرین کردن او را مشاهده مى کنید به وجد مى آیید. او چنان تلاش مى کند که گویى هنوز آن جوان ۲۰ ساله است که دارد براى نشان دادن خود به مربى مى کوشد!
آیا به این نکته معترفى که اینتر عامل اصلى رشد و موفقیت تو در فوتبال بود؟
<یقیناً چنین است! وقتى دو سال پیش سران اینتر مرا به تیم شان فراخواندند شگفت زده شدم. دو سال زمان زیادى نیست اما در همین مجال اندک بدل به یکى از مهاجمان تأثیر گذار این تیم شده ام. از دیدگاه فنى مارتینز امروز با مارتینز دو سال پیش به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست. در آن برهه همیشه به توانایى هاى فردى ام تکیه مى کردم ولى اکنون مى دانم که مهمترین رکن فوتبال برنامه هاى تیمى است و به طرز شگرفى در این شاخه رشد کرده ام. شامه ام براى تشخیص موقعیت هاى طلایى بسیار افزایش یافته است و این همان چیزى است که به دنبال آن بوده ام.
کمى از خودت بگو. از گذشته و اینکه از چه مسیرى به اینجا رسیده یى؟
<در ۲۸ اکتبر ۱۹۸۴ در لاگوس نیجریه زاده شدم. دو برادر دارم. اولادیپوپو اکنون در پارتیزان بلگراد توپ مى زند و دیگرى جان آبیولا که ۱۵ ساله است هنوز در نیجریه مشغول فعالیت است. پدرم اخیراً از دنیا رفته است اما خب... به اندازه یى زنده بود که بتواند چند عدد از گل هاى زیبا و طلایى ام را نظاره کند! خصوصاً آن گلى که به میلان در لیگ قهرمانان زدم. او دوست داشت درس بخوانم و روزى پزشک شوم اما در نهایت از اینکه خواسته اش را برآورده نکردم شادمان شد. چون به پسرش که عضوى از یکى از بهترین باشگاه هاى فوتبال دنیاست مى بالید. (اریل) جایى بود در نزدیکى زادگاهم لاگوس... (ابه داى) مدرسه فوتبالى بود که توسط ساندى اولیسه ملى پوش نیجریه و برادرش چرچیل اداره مى شد. وقتى به ایتالیا هجرت کردم نخست بازى در تیم فوتبال رجینا را تجربه کردم. به این دلیل که ساندى اولیسه سال ها قبل در آن تیم نیز توپ مى زد. با حضور در آن تیم کم کم فضا براى رشد و ترقى مهیا شد.
اوضاع در تیم ملى نیجریه چگونه است؟
<کشور ما در خط حمله بسیار غنى است و مهاجمان متبحرى دارد. دوست دارم در خط حمله در کنار دوست دوران نوجوانى ام آیودله ماکینوا -گلزن آتالانتا - بازى کنم. و البته فراموش نمى کنم که جى جى آکوچا نیز باید پشت سرمان باشد! و جولیوس آگاهوا نیز فوتبالیستى تیز چنگ است.او خیلى با مزه است.یک دیوانه واقعى...!
کار کردن با کریستین چوکوو سرمربى نیجریه چگونه است؟
<همیشه از ما بازى زیبا مى خواهد. عقیده دارد مردم براى زیبایى فوتبال به ورزشگاه ها مى روند. امیدواریم با ارایه بازیهاى دلپذیر کمى غم ها و غصه هاى مردم این کشور را از بین ببریم!
کدام فوتبالیست آفریقایى را تحسین مى کنى؟
<اول تاریبو وست! کسى که سال ها در اینتر بازى مى کرد و سپس شیفته سبک بازى جى جى اوکوچا سرگروه نیجریه هستم و البته هیچگاه یاد ژرژ وه آ از ذهنم پاک نمى شود.
اگر بار دیگر یک فوتبالیست آفریقایى موفق به تصاحب مرد سال فوتبال اروپا شود گمان مى کنى کدام بازیکن این جام را تصاحب خواهد کرد؟
<احتمالاً از بین ماکینوا و من یکى برنده خواهد شد!