سایت رسمى «فیفا» - دیگر از ترساندن دروازه بان هاى حریفان خسته شده بود، از شکستن رکوردها و همواره روى جلد تمام روزنامه هاى ورزشى بودن هم همین طور. گابریل باتیستوتا مهاجم آرژانتینى تصمیم گرفت دوران بازیگرى اش را در همان صلح و آرامش نسبى در قطر پایان دهد.
باتى گل ۳۶ ساله این روزها در آرامش، بخشى نادیده از شخصیتش را به نمایش مى گذارد. او خلبانى با کیفیت، غواصى نیمه حرفه اى است و به اعتراف خودش معتاد به گلف. خودش ادعا مى کند که اصلاً دلش براى فوتبال تنگ نشده است. هنوز هم از اینکه نتوانسته تیم المپیک آرژانتین را در رقابت هاى آتن همراهى کند، حسرت مى خورد و مى گوید: «زمانى که بازى مى کردم هیچ وقت خوشحال نمى شدم. چون همیشه چیزى بیشتر مى خواهم.»
گابریل، الان سه ماه از زمان بازنشستگى ات مى گذرد. چه احساسى دارى؟
<عالى. مدت ها در مورد بازنشستگى ام فکر کردم و واقعیت این است که اصلاً حسرتش را نمى خورم. الان کارهایى انجام مى دهم که قبلاً نمى توانستم. تصمیمى یک شبه بود. مدت زیادى در مورد این قضیه فکر کردم.
حدس و گمان هاى زیادى در مورد تو در مطبوعات وجود داشت اما دلیل واقعى بازنشستگى ات چه بود؟
<مشکلات مصدومیتم روز به روز بدتر مى شدند. به خصوص قوزک پاهایم و دیگر پیدا کردن انگیزه براى ادامه دادن برایم سخت تر و سخت تر مى شد. دیگر خسته شدم و تصمیم گرفتم تمامش کنم.
فکر مى کنى تصمیم درستى گرفتى که فوتبالت را در قطر به پایان رساندى؟
<من و خانواده ام واقعاً از این تجربه لذت بردیم. هیچ وقت پیش از آن آنجا نبودم. گر چه چند بارى براى دنبال کردن وضعیت تحصیلى بچه هایم به مدرسه هایشان مى رفتم. آنجا بود که دیدم چقدر مردم خوبى هستند به همین دلیل یک بار دیگر در مورد تصمیمم فکر کردم. اینجا فرهنگ متفاوت است. خیلى با جاهاى دیگرى که بوده ام تفاوت دارد. گر چه من آن را دوست دارم و کلاً عاشق تجربیات جدیدم.
آیا درست است که از بودن در کانون توجه خسته شده بودى؟
<دیگر همه چیز حرفه اى شده و کمتر از آن خسته مى شوم. بعضى از مردم دوست دارند مدام در دید باشند اما من هیچ آن را دوست نداشته ام. فوتبال بازى مى کردم چون در آن لذت مى بردم و مى خواستم زندگى ام بگذرد و به اهدافى که براى خودم تعیین کردم، برسم. شهرت هیچ وقت جزو اهدافم نبوده است.
و اهدافت براى آینده؟
<در حال حاضر در یک دوره کلاس سرمربیگرى که توسط اتحادیه فوتبال آرژانتین برگزار مى شود، شرکت مى کنم و خیلى هم سخت درس مى خواهم. بیشتر از هر چیز دیگرى دوست دارم بدانم مربیان چه درس مى دهند اما الان براى آغاز کار مربیگرى ام لحظه شمارى نمى کنم. حداقل نه در آینده نزدیک. در حال حاضر، ترجیح مى دهم نقشى اجرایى در یک باشگاه یا شرکت را برعهده بگیرم.
پس تا حدودى کار کردن در تیم ملى آرژانتین را دوست دارى؟
<ببینید. اگر همین فردا زنگ بزنند و از من بخواهند که هدایت تیم را برعهده بگیرم، خب این فرصتى است که فقط یک بار در زندگى برایتان پیش مى آید. گر چه اصلاً نمى توانم وقوع چنین مسأله اى را تصور کنم (مى خندد) اما جداً، چرا که نه؟ یک چیز را مطمئنم: اگر به من زنگ بزنند، باید خیلى زیاد و سخت در مورد پذیرش این پست فکر کنم.
خیلى اوقات گفته اید که هوادار سفت و سخت فوتبال نیستید. یک جورهایى با حرفتان تناقض دارد، این طور نیست؟
<مى دانم. اما این عین واقعیت است. خیلى راحت با کارى دیگر هم مى توانم زندگى ام را بچرخانم. واقعاً از درس و کتاب خواندن لذت مى برم. علاوه بر آن خلبانى با کیفیت هستم اما اگر نتوانم پرواز کنم خودم را نمى کشم! این قضیه در مورد هر چیز دیگرى هم صدق مى کند. تقریباً غواصى حرفه اى هستم و براى یادگیرى هر چیز جدیدى همه کار مى کنم. علاوه بر آن دلم نمى خواهد راجع به فوتبال بحث کنم چون واقعیت صرف در مورد آن وجود ندارد. همه چیز در فوتبال سیاه و سفید نیست. مابین این دو و به رنگ خاکسترى هم مسائلى هستند.
تو سال ۹۲ آرژانتین را ترک کردى. هیچ وقت دلتان برایش تنگ شده؟
دهمیشه. خانواده و دوستانم آنجا هستند، همه کسانى که مى شناسم. گر چه خوشبختانه همیشه سعى کرده ام با شرایط جایى که مى روم هماهنگ شوم. هیچ وقت در پیدا کردن دوست مشکل نداشته ام. اما این قضیه باعث نمى شود که دلتان براى خانه تنگ نشود.
شما خیلى وقت پیش گفته بودید که دوران بازیگرى ات پیروزى تو مقابل کسانى بوده که نسبت به تو تردید داشتند. مى شود کمى در این باره توضیح بدهى؟
<خب، واقعیت این است که هیچ وقت براى این آدم ها بازى نمى کنم. همیشه براى تیم هایم همه چیز گذاشته ام به همین دلیل هواداران معمولى و کسانى که در استادیوم حضور دارند، مى دانند که چه احساسى به آنها دارم. من خیلى به هواداران رم، فیورنتینا و تیم ملى آرژانتین مدیونم. آنها دلیلى بودند که من بازى کردم. آنها انگیزه ام بودند. همیشه سخت کار کرده ام تا بازى ام پیشرفت کند و به خودم ثابت کنم که مى توانم تا جایى که ممکن است بهترین باشم. رو راست باشیم، اصلاً نمى توانم نسبت به حرف مردم بى تفاوت باشم.
تو گل هایى به شکل هاى مختلف به ثمر رسانده اى. کدامیک را بیشتر از همه به خاطر دارید؟
<سؤال سختى است. آنقدر زیاد هستند که نمى توانم انتخاب کنم. هر گلى براى خودش داستانى دارد که مردم نمى دانند. براى بعضى از آنها هم هیچ دلیلى ندارم اما برایم به خصوص هستند چون شاید بعد از یک برهه با مصدومیت به ثمر رسیده اند یا نقش مهمى در زندگى ام داشته اند. گل هاى کمى را به خاطر دارم اما آنهایى که براى آرژانتین به ثمر رسانده ام در قلبم جاى دارند.
از بازى در کنار چه کسى بیشتر از همه لذت مى بردى؟
<گفتن این هم سخت است. خیلى خوش شانس بوده ام که در کنار فوتبالیست هاى بزرگى چون روى کاستا، فرانچسکو توتى و خیلى هاى دیگر بازى کردم. اما در کنار آبل بالبو انگار هر چیزى خودش جفت و جور مى شد. گر چه خیلى هم کنار هم بازى نکردیم. یک جور درکى در قالب تله پاتى داشتیم. کلودیو کانى گیا و دیه گو مارادونا را هم اضافه کنید. چطور مى توانم آنها را فراموش کنم؟
آیا کنار گذاشته شدن از تیم المپیک آرژانتین براى آتن ۲۰۰۴ ناراحتت کرد؟
<این قضیه مثل آب رد شده از زیر پل است. اوضاع من خیلى تغییر کرده و دیگر نمى خواهم به گذشته نگاه کنم. مسلماً دوست داشتم عضوى از تیم باشم. همیشه شخصیت هاى ورزشى کشورهایى چون آرژانتین را ستایش کرده ام چون آنها آنقدرها از سوى دیگران حمایت نمى شوند و باید براى شرکت در المپیک خیلى چیزها را فدا کنند. با گذشت ۴ سال خیلى از آنها فراموش مى شوند. آنها سعى خودشان را مى کنند چون عاشق ورزشند. خیلى دوست داشتم کنار آنها بودم.
فکر مى کنى مردم در آینده در مورد تو به بچه هایت چه مى گویند؟
< نمى دانم (مى خندد) امیدوارم بگویند آدمى خوب و یک حرفه اى عالى بودم که براى هر تیمى بازى کردم و حداکثر توانم را به کار گرفتم. مهمترین نکته این است که وقتى خداحافظى و کفش هایتان را آویزان مى کنید، بتوانید در چشمان دیگران نگاه کنید.
من خیلى راحت این کار را مى توانم انجام دهم. هیچ وقت شکستن رکوردهاى گلزنى در قیاس با این مسائل برایم مهم نبوده اند.
اکنون گلف بازى مى کنیم. فکر مى کنم اگر ده درصد آن چیزى را که در فوتبال به دست آوردى در گلف هم تکرار کنى، خوشحال و راضى باشى.
< خیلى بازى مى کنم اما نه آنقدرکه خودم مى خواهم. ممکن است دوران فوتبالى ام تمام شده باشد اما تا ۷۰ سالگى گلف بازى مى کنم و از آن لذت مى برم. مى بینید. تفاوت اینجا است. وقتى فوتبال بازى مى کردم آنقدر از زندگى لذت نمى بردم. هیچ وقت خوشحال نبودم. اگر دو گل مى زدم، دنبال سومى بودم و همیشه بیشتر و بیشتر مى خواستم. الان همه چیز تمام شده و مى توانم با رضایت به گذشته نگاه کنم اما وقتى بازى مى کردم، هیچ وقت چنین حسى نداشتم.