امپراتورهاى پردردسر

 
037479.jpg
 
گاهى اوقات وقتى در فوتبال به دنبال پیدا کردن جوابى براى سؤالات تان هستید، هیچ چیز معنى پیدا نمى کند. اگر تیمى با ترکیبى کوچک بد کار کند و نتیجه گیرد، به این خاطر است که نیروى کافى روى نیمکت ندارد و در عین حال توانایى فائق آمدن بر مصدومیت ها را ندارد. اما اگر باشگاهى با ترکیب قوى نمایشى ضعیف داشته باشد، به این خاطر است که مدام جاى بازیکنانش را عوض مى کند و تیم را به هم مى ریزد. حتى اگر سیستم چرخشى هم صورت نگیرد، کسانى که روى نیمکت مى نشینند، ناراضى و دلسرد مى شوند. این وضعیت شبیه اوضاع مرغ و تخم مرغ است؛ نکته اى که تناقض ها و آن گرمایى که از بازى برمى آید را برجسته مى کند. وقتى استراتژى «زیدان ها و پاوون ها»ى فلورنتینو پرس از هم پاشید و دو سال پیش سوخت و با خاک یکسان شد. عقل سلیم حکم مى کرد رئال به این دلیل در این راه شکست خورد که به غیر از گوتى، هیچ بازیکنى قابل اعتماد دیگرى روى نیمکت حضور نداشت. در نتیجه وقتى رئالى  ها پا به زمین بازى مى گذاشتند و یکى از بازیکنان اصلى مصدوم مى شد، کسى نبود که جاى او را پر کند. اما خلاف این قضیه هم حاکم است. یوونتوس و چلسى فصل گذشته با ترکیبى نسبتاً کوچک و کم تعداد در لیگ داخلى شان قهرمان شدند. ۸ بازیکن یووه در ۸۰ درصد بازیهاى لیگ از اول به میدان رفتند. زوج مرکز خط دفاعى یعنى فابیو کاناوارو و لیلین تورام فقط یک بازى را از دست دادند و این در حالى است که هیچ کدام دیگر مثل سابق جوان نیستند. همین قضیه در مورد چلسى هم صادق است. اگر مصدومیت هاى آرین روبن، ریکاردو کاروالیو و پائولو فریرا را در نظر نگیریم، اگر بگوییم که تنها پست مهاجم مرکزى و سه پست دیگر در کنار فرانک لمپارد و کلود ماکه له له در خط میانى خالى هستند، به بیراهه نرفته ایم. اما اگر این مسأله مطرح است، چرا مربیانى چون ژوزه مورینیو از اهمیت داشتن «دو بازیکن براى هر پست» حرف مى زنند؟ و چرا تیمى مثل میلان بیشتر موفقیت ۱۵ سال اخیرش را با داشتن ترکیبى با بازیکنان زیاد به دست آورده است؟ در همین رابطه، چطور رقیب همشهرى شان، اینترمیلان ۱۵ سال از دوران بیهودگى خود را روى همین اصل بنا نهاده: بازیکنانى بزرگ و گرانقیمت که به طور دایمى در سیستم چرخشى جابه جا مى شوند. فقط دو بازیکن اینتر در ۸۰ درصد بازیهاى این تیم فصل گذشته در سرى A از اول به میدان رفته اند. (با ۸ نفر یووه مقایسه اش کنید) نکته اى که مى تواند فاصله دو تیم را کاملاً توجیه کند. پس با این اوصاف کدامیک معنى دارد؟ چرا کسى مثل ژوزه مورینیو که با ترکیبى کوچک و «محدود» فصل گذشته به موفقیت رسیده، اکنون به دنبال ارایه مدل و ترکیبى«چرخشى» است؟ جواب این سؤال این است که مربیان کمى به انتخاب خود به سمت ترکیبى محدود مى روند (حتى این وضعیت در مورد پرونده رئال هم صادق است. مسأله نیاز است: بازیکنان نیمکت نشین باید قربانى شوند تا حقوق کهکشانى ها پرداخت شود) اکثراً ترجیح مى دهند ترکیبى بزرگتر داشته باشند چون معمولاً در این صورت انتخاب هاى بیشترى خواهند داشت اما هرچه در ترکیب تیمى بازیکنان بیشترى حضور داشته باشند، توانایى هاى یک مربى بیشتر آزمایش مى شود. چلسى را در نظر بگیرید که تا هفته دیگر نیروهاى ورودى اش به عدد ۴ خواهند رسید: آسیر دل هورنو دفاع چپ، هرنان کرسپو مهاجم مرکزى، شان رایت فیلیپس بال راست و احتمالاً مایکل اسین هافبک میانى که امضاى قرارداد با او قریب الوقوع است. مى توان فرض کرد که اسین از جمع این عده به عنوان هافبک سوم تیم به میدان رود اما سه نفر دیگر براى پیدا کردن پستى در تیم باید بجنگند: دل هورنو با وین بریج و ویلیام گالاس، کرسپو با دروگبا و گودیانسن و رایت فیلیپس هم با جوکول، دیمین داف و روبن. یا میلان را در نظر بگیرید. آنها در خط حمله تیم کریستین ویرى و آلبرتو جیلاردینو در کنار آندرى شوچنکو و پیپو اینتزاگى قرار مى گیرند. دو نفر از این جمع چهار نفره باید هر هفته بیرون بنشینند. در چنین شرایطى مربیان دو گزینه پیش رو دارند: مدام ترکیب تیم را عوض کنند و براى یکپارچگى و انسجام تیمى شان پول خرج کنند یا اینکه سلسه مراتبى را پیاده کنند که در آن جاى مردان ثابت و نیمکت نشین مشخص باشد. اشکال دومى این است که وقتى به سوپراستارها با دستمزد کمرشکن شان بازى نمى رسد به خصوص در فصل هایى که قبل از جام جهانى انجام مى شوند مثل فصل آتى، خیلى ناراحت مى شوند و کیست که آنها را سرزنش کند؟ بازیکنانى مثل ویرى در میلان یا رایت فیلیپس، کول، گالاس و رابرت هوت در چلسى مى خواهند در جام جهانى از ابتدا در تمام بازیها حاضر شوند. آن وقت است که ادعاى شان فقط در صورتى قانونى، درست و موجه خواهد بود که هر هفته بازى کنند. گرچه امسال مدت زمان بازى براى تمام آنها اصلاً تضمین شده نیست. این قضیه در ماه ژوئن مشخص مى شود. خیلى جالب و باورنکردنى است که رابرت هوت فصل پیش بیشتر براى تیم ملى آلمان بازى کرد تا چلسى. او در چلسى گزینه چهارم مرکز دفاعى است. ترکیب هاى بزرگ فقط در سال هاى اولیه ۱۹۹۰ بود که همه به آن علاقه داشتند یعنى درست زمانى که تعداد بازیها افزایش یافت و اختلاف بین ثروتمندان و فقرا مشخص شد. قبل از آن، همه چیز خیلى ساده بود. باشگاه هاى بزرگ ۱۱ بازیکن ثابت داشتند، ۳ یا ۴ بازیکنى که تعویض مى شدند و بقیه هم جوانان باشگاه بودند. امروز پول بیشتر، بازیکنان و گزینه هاى بیشترى را با خود آورده اما در عین حال سردردها بیشتر شده و تصمیم گیرى ها دشوارتر. از یک جنبه هایى گرفتن بازیکنى خوب که پست خودش را به عنوان یک بازیکن تعویضى بپذیرد راحت تر از خرید بازیکنى است که فکر مى کند جایش در ترکیب اصلى ثابت است.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد