افراد دو دستهاند: آنهایى که همه چیز را در زندگى به صورت طبیعى و به آسانى به دست مىآورند و آنهایى که ترجیح مىدهند، بجنگند از موانع عبور کنند، از کوه مشکلات بالا روند و خلاصه از قعر به اوج برسند اما براى این دسته هرچه جنگ سختتر باشد رضایت بیشترى به همراه دارد.
چنین توصیفى در مورد مرد عنکبوتى ایتالیا صدق مىکند. او والتر زنگاست، مردى که بسیار سفر کرده و تجربه بازى و مربیگرى در اقصى نقاط عالم را به دست آورده است. او یکى از تاریخسازان فوتبال ایتالیا محسوب مىشود.
زنگا پس از سالها حراست از دروازه تیمملى ایتالیا فعالیت مربیگرى خود را در سال 1999 از آمریکا آغاز نمود. وى سپس راهى رومانى شد و پس از طى دورانى در تیم نشنال بخارست هدایت استوا بخارست را در دست گرفت و در سال 2001 این تیم را به قهرمانى در لیگ داخلى این کشور رساند. امسال او از ستاره سرخ بلگراد در صربستان سربرآورده که به همراه این تیم براى جام یوفا تلاش مىکند.
طبق طبیعت خانه به دوشى زنگا عجیب نبود که خبرنگار goal.com او را در پاریس پیدا کند!
والتر در پاریس چه مىکنی؟
به دلایل خانوادگى اینجا هستم. (مىخندد) اما تو هرچه دوستدارى بنویس!
یعنى نمىخواهى واقعیت را بگویی؟
تولد همسرم است و براى برپایى یک جشن به اینجا آمدهایم.
اما باتوجه به شکست خانگى پارتیزان در جام یوفا برابر بازل سوئیس، فکر نمىکنم بتوانى براى خودت جشن بگیری!
اول اینکه درباره «پارتیزان» باید با فرد دیگرى صحبت کنی. من مربى ستاره سرخ بزرگ هستم. شوخى تو مثل این بود که از آنچلوتى درباره وضعیت اینتر بپرسی! پس مواظب باش!
عذرخواهى مىکنم!
ما در ورزشگاه خالى خود، ماراکانا، به میدان رفتیم. نمىدانى جو این ورزشگاه زمانى که پر است چه انرژىاى به تیم مىدهد اما ناراحت نیستم، ما موفق مىشویم.
آیا این جمله تو حکم هشدار به دوستت لوچانو اسپالتی، مربىرم را داشت؟ بگذریم، درباره رفاقت خودت با او و اینکه این رابطه از کجا آغاز شد برایمان بگو...
من در تیم پادووا در سرىB مشغول بازى بودم و او مربى امپولى بود. اگرچه من او را نمىشناختم اما یک بار در مصاحبهاى در تعریف از لوچانو اعلام کردم که او خوب مىداند چطور باید از یک تیم بازى گرفت. از آن پس ما همواره باهم در تماس بودهایم و رابطه بسیار صادقانهاى با یکدیگر داشتهایم، رابطهاى به صداقت شخصیت هردویمان!
آیا با همکاران دیگرت هم در تماس هستی؟
بله، من دائماً با آندرهآ ماندورلینی، همبازى سابقم در تماس هستم و تا همین چند وقت پیش با کلودیو رانیهرى هم تماس داشتم. کلودیو در اوایل کار مربیگرى من، کمک زیادى به من رساند اما سال پیش استوا بخارست من، والنسیاى او را شکست داد و این به قیمت بىکار شدن او تمام شد. از آن پس او دیگر با من تماس نگرفت و من نیز از این موضوع کمى رنجیدم. جدا از این بحثها، من در اینترنت یک گروه تشکیل دادهام که در آن به بحث پیرامون مسائل تکنیکى و تاکتیکى مىپردازیم. عمومیت بخشیدن به آن آینده جذابى را رقم خواهد زد.
به زمان حال بازگردیم، به ستاره سرخ تو: این تجربه جدید را چطور ارزیابى مىکنی؟
من بسیار به این تیم و فعالیت در آن علاقمندم، خواسته باشگاه از من رساندن تیم به جام یوفا بود که من در این کار موفق شدم. در لیگ داخلى هم فعلاً با 5 امتیاز اختلاف صدرنشین هستم.
بله، اما در جام یوفا اولین شکست را تجربه کردید و در 30 نوامبر هم باید به مصاف رم و اسپالتى بروید...
بله، بازیهاى دشوارى پیشرو داریم. جام یوفا تورنمنت ارزشمندى است و ما به آن ارج مىنهیم، اما به لحاظ اقتصادى این رقابتها هیچ سودى برایمان ندارند و در عوض انرژى ما را کاهش مىدهند. تیم ما آنقدر بزرگ نیست که بتواند از پس این فشارها برآید، از این رو پرداختن چنین بهایى کاملاً طبیعى است.
آیا از مصاف با جالوروسى احساساتى خواهى شد؟
خیر! این سومین سالى است که من در جام یوفا مربیگرى مىکنم و در دو سال قبل نتایج قابلقبولى کسب کردهام. این بار ما میزبان هستیم، اما بازى در ورزشگاه المپیکو مىتوانست متفاوت باشد. به هر حال رویارویى با اسپالتى براى من افتخار بسیار بزرگى است.
جنجالى در کار نیست؟ مثلاً اینکه بگویند «ایتالیا والتر زنگا را فراموش کرده است»...
نه به هیچ وجه. من کاملاً از مسیرى که طى کردهام رضایت دارم. اگر لازم بود در استرالیا یا عربستان سعودى هم مربیگرى کنم، دست به این کار مىزدم مردم فراموش کردهاند که من مربیگرى 2 تا از بهترین تیمهاى بلوک شرق را برعهده داشتهام. نهتنها من اولین ایتالیایىاى هستم که با این تیمها در لیگ قهرمانان پیروزى کسب کردهام، بلکه تنها مربى خارجى بودهام که در تاریخ آنها چنین موفقیتى را به دست آوردهام. این براى من یک افتخار است و اطمینان دارم که ایتالیایىهاى بسیارى حاضرند با جعل مدرک در ستاره سرخ مربیگرى کنند!
به نظر مىرسد دلخوری، اینطور نیست؟
راستش را بخواهید آنچه که مرا عصبانى مىکند این است که مردم فکر مىکنند مربیگرى در خارج از کشور آسان است. در حالى که در اینجا مشکلات به مراتب بیشترى وجود دارد، از جمله مسائل فرهنگى و زبان. از آنجا که من آدم کلهشقى هستم اصرار دارم که زبان این کشورها را یاد بگیرم، چون این کار را احترام به مردم آنها مىدانم. در اینجا من غیر از مترجم تیم و دراگان استویکوویچ که رئیس باشگاه است و تجربه بازى در ایتالیا را داشته با هیچکس دیگرى ایتالیایى صحبت نمىکنم.
اگر قرار بود از ایتالیا براى خود یک همراه بیاوری، چه کسى را انتخاب مىکردى و چرا؟
کریستیانو لوکارلی! چون من براى او احترام زیادى قائلم، چه به لحاظ مسائل انسانى و چه حرفهای. ما با هم در پادووا بازى مىکردیم. اگر دستمزدش این قدر زیاد نبود او را به ستاره سرخ مىآوردم!
از مربیان چطور؟ از چه کسى الگو مىگیری؟
سون گوران اریکسون، به خاطر خدماتش در دو سالى که من در سمپدوریا در کنارش بودم. پس از او باید فابیو کاپلو را نام ببرم چند روز پیش خواندم که او گفته: «من پیروز مىشوم، چون خود تصمیم مىگیرم». فکر مىکنم گفتن این جمله فقط و فقط در توان کاپلو است. بعد از او دوست دارم از نظرات مورینیو و ونگر هم بهرهمند شوم!
فکر نمىکنى که تراپاتونى را از قلم انداخته باشی؟
به هیچ وجه! زمانى که او اینتر را ترک مىکرد، روى کاغذهایى آینده هر کدام از ما را پیشبینى کرده بود. پیشبینى او درباره مربیگرى فقط براى ماندورلینى درست از آب درآمد و در مورد سایرین اشتباه!
آیا از ایتالیا پیشنهادى داشتهاى و اگر بخواهى به کشورت بازگردی، از ستاره سرخ چه کسى را با خود مىبری؟
نه، پیشنهادى از ایتالیا نداشتهام. در ستاره سرخ 6 بازیکن زیر 21 سال عضویت دارند و 4 بازیکن ملىپوش. مسنترین بازیکن تیم من 27 سال دارد! اما اگر قرار باشد کسى را با خود به ایتالیا ببرم، اسلوبودان رایکوویچ مدافع 16 ساله اهل این کشور را انتخاب خواهم کرد. البته شنیدهام که چلسى و آرسنال به دنبال او هستند.
نمىخواهم ناراحتت کنم، اما...
مىدانم راجع به چه چیزى مىخواهى بپرسی؛ اینتر، اینطور نیست؟ به عنوان یک هوادار من از دیدن وضعیت کنونى این تیم رنج مىکشم. من تمام بازیهاى اینتر را دنبال مىکنم، اما به 3 دلیل نمىتوانم درباره آن نظر بدهم، اول اینکه از این تیم دور هستم. دوم اینکه خود را عضوى از آن مىدانم و سوم اینکه یک مربى هستم.
من هم اصرار نمىکنم. هر وقت که مربیگرى این تیم را پذیرفتی، از تو پاسخ خواهیم خواست! برایت آرزوى موفقیت مىکنیم.