سپ بلاتر
موافق
گر چه اغلب اوقات به طور شفاف از اشتباهاتى که در سطح اجرایى باشگاه هاى فوتبال صورت گرفته اند، انتقاد کرده ام، خیلى خوشحالم که شاهد روند جدیدى هستیم که خود قانون مدارى را به سطح اول فوتبال کشیده است. مسلم است که من با ریچارد کبرن، وزیر ورزش انگلیس که اخیراً اعلام کرده فوتبال نمى تواند با هزینه روز افزون نقل و انتقالات، حقوق هاى بالا براى موفقیت هایى کم و بدون توسعه سطح جوانانش دوام بیاورد، موافقم.
مثل هر هدف اقتصادى دیگرى، یک باشگاه فوتبال براى رسیدن به موفقیتى که لازمه اش است، به فاکتورهایى احتیاج دارد. تمایلى که برخى که از بیرون به فوتبال نگاه مى کنند، این است که رقم هاى بالاى مکرر مى تواند روى موفقیت یک باشگاه فوتبال تأثیرى منفى داشته باشد. به نظر مى رسد که رسیدن به موفقیت کوتاه مدت بیرون و داخل زمین فوتبال خیلى ساده تر از موفقیتى منطقى و درازمدت است. اما این نکته را هم نباید فراموش کرد که طولانى شدن بار قرض ها، تبعاتى را روى نمایش باشگاه خواهد داشت.
بنابراین، خیلى عجیب است که باشگاه هاى زیادى از مدیریتى حرفه اى و مختص به توسعه جوانان طفره مى روند. باشگاه هایى که اولویت اصلى شان را روى بازیکنان خارجى مى گذراند، تمایل کمترى براى مراقبت از جوانانشان دارند. هیچ شکى نیست که آنها با این کار به سمت دیوار آجرى خود ساخته شان مى روند. جهانى سازى فوتبال نتایج منفى زیادى را اخیراً همراه خود آورده است. بازیکنان جوان سرزمین هاى دور توسط بزرگترین دلال ها از آفریقا و امریکاى جنوبى خریدارى مى شوند. اینها گوشه هایى از توسعه فوتبال هستند که با بررسى هاى دقیق چهره زشت خود را به شدیدترین شکل ممکن نشان خواهد داد.
در گذشته چنین توسعه اى را «برده کشى با چهره اى خندان» لقب داده ام و خیلى راحت این نوع نگاه را تکرار مى کنم. چون این قضیه بدون هیچ شک و تردیدى، یک جور برده کشى دنیاى مدرن است. به جاى سرمایه گذارى در محدوده مستقیم کارى شان، بسیارى از باشگاه هاى بزرگ اروپایى به شماى بازاریابى شان پناهنده مى شوند و مثل فلاخن به آسیا و ایالات متحده حمله مى کنند؛ جایى که امیدوارند بتوانند پولى را به دست بیاورند که سپرپانگهشان دارد. این تفکرى کوتاه مدت است و در درازمدت مشکل ایجاد مى کند. این «پولسازى جدید» مى تواند خیلى سریع خشک شود و انبوهى از بدهى از خود به جا گذارد. در سراسر انگلیس و اروپا، نمونه هایى از باشگاه هاى سطح بالایى که از لحاظ اقتصادى وضعیت خوبى دارند در این رقابت ها کم است. اما این تعداد اندک هم فهمیده اند که پول هاى هنگفت باید به توسعه وضعیت جوانان باشگاه اختصاص داده شوند و در جایى «نزدیک خانه» خرج شوند. باشگاه هاى زیادى هستند که آکادمى هایى موفق که دایماً خوب کار مى کنند را سامان داده اند؛ آکادمى هایى که بازیکنان جوان احترامشان حفظ مى شود، جایى که پسرهاى محلى و گاهى اوقات بازیکنان جوان خارجى همزمان درس مى خوانند و فوتبالشان هم توسعه پیدا مى کند. من اعتراف مى کنم که فوتبال باید بالاتر از هر چیزى، تفریح باشد. اما در عین حال فوتبال درباره امید است، درباره فرصت دادن به جوانانى که شانسى هر چند کوچک داشته باشند. فوتبال، توسعه استعدادهاى محلى است که تفاوت ایجاد مى کند و سورپرایزى را که وین رونى به شما مى دهد فراهم مى کند. ممکن است رونى هاى کمى در دنیاى فوتبال وجود داشته باشد. من خودم این مسأله را قبول دارم اما هنوز پتانسیل رونى هایى بیشتر در همه جا وجود دارد. متأسفانه، باشگاه هاى به جاى فراهم کردن سوروسات براى تحریک پتانسیل پدیده هاى جدید و آینده دار از محله خودشان به دنبال راه حل سریع مى گردند. فوتبال انگلیس پر از استعدادهاى جوان است، پس چرا بازیکنان جوان کمى، این شانس را پیدا مى کنند تا تکنیک و مهارت استثنایى شان را در بالاترین سطح امتحان کنند؟
گوردون تیلر
مخالف
همیشه دفاع از این واقعیت که بازیکنان به خاطر کار سخت بدنى شان حقوق مى گیرند برایم عجیب بوده است. همه مردم از تمامى حرفه ها به قول آقاى بلاتر حتى «دوک یورک» هم در مورد بازیکنان قضاوت مى کنند، در حالى که وقتى به خودشان مى رسد روى درآمدشان خیلى حساس مى شوند. مى توان حدس زد که این قضاوت ها به خاطر حسادت است و از آن فضاى رییس - مرئوسى نشأت مى گیرد که زمانى بازیکنان فوتبال حتى از حق کارگران و نقش آنها در جامعه هم برخوردار نمى شدند.
چرا هیچ کس به درآمد ستاره هاى موسیقى پاپ، بازیگران و دیگر کسانى که مردم را سرگرم مى کنند اعتراضى ندارند؟ یا حتى هزینه هایى که وکلا دارند یا به سودهاى بانکى و حتى میلیونرهاى دنیاى فناورى اطلاعات؟ حتى وزیر ورزش ما که این هفته کنفرانس وزراى ورزش را سازماندهى کرده است، حقوق بازیکنان فوتبال را در رأس برنامه اش قرار داده است.
این در حالى است که همه دنبال بازار آزاد اروپایى هستیم.
مثل تمام کسانى که موجب سرگرمى مردم مى شوند، حقوق بازیکنان فوتبال هم بستگى به چرخه «عرضه و تقاضا» دارد. استیو کوپل زمانى گفته بود: «هزاران تخم لاک پشت گذاشته مى شوند، صدتاى آنها بچه لاک پشت مى شوند و تعداد کمى از آنها به ساحل دریا مى رسند، در حالى که تعداد کمى حتى زنده مى مانند.»
رونالدینیوهاى این دنیا با توجیهى کاملاً درست پاداششان از فوتبال را به عنوان پرتماشاگرترین ورزش دنیا برداشت مى کنند. فوتبال عامل اصلى اهمیت ماهواره هاى تلویزیونى شد و پول هاى میلیونى که به فوتبال بازگشتند در صورت نبودن تقاضا هیچ وقت این مسیر را طى نمى کردند.
پشت این مسأله، اسپانسرها در گروه هاى انبوه به فوتبال پیوند خورده اند.
فیفا و هر اتحادیه ملى دیگرى از این درآمد انبوه برداشتى داشته اند و کاملاً منصفانه است که بازیکنان هم از آن بهره مند باشند.
در عین حال، پول هاى پرداختى به بازیکنان در قیاس با کل درآمد حاصل از فوتبال فقط ظاهر قضیه است. در واقع بازیکنان به اتحادیه ها و فیفا کمک مالى مى کنند. درست همان کارى که باشگاه ها انجام مى دهند، آن هم در ۱۰ سال گذشته و از زمانى که پرونده بوسمن بازیکنان فوتبال را همانند دیگر حرفه ها آزاد کرد تا بدون هیچ محدودیتى تا پایان قراردادشان در باشگاه باقى بمانند اما شکنندگى و طبیعت کوتاه مدت حضور بازیکنان در فوتبال همچنان در جاى خود باقى است. ۵۰۰ بازیکن از ۶۰۰ نفرى که در سن ۱۶ سالگى به طور تمام وقت وارد فوتبال انگلیس مى شوند در سن ۲۱ سالگى رهایش مى کنند و ۷۵ نفر از آن صد نفر هم به واسطه مصدومیت خودشان را بازنشسته مى کنند. بازیکنان در لیگ یک، دو و لیگ منطقه اى حقوقى مى گیرند که زندگى شان بگذرد. برخى دیگر قرارداد ماهیانه دارند، اکثرشان در بهترین حالت، قرارداد یکساله دارند.
بازیکنان بزرگى چون وین رونى، فرانک لمپارد و دیوید بکام در رقابتى از بین هزاران بازیکن دیگر پیروز شده اند. اصلاً آنها را که با توانایى هاى به خصوصشان حق شان را مى گیرند و سهمى منصفانه از درآمدى که تولید مى کنند را انکار نکنید.
در هیچ حرفه دیگرى کارمندان با این مسأله که ۶-۵ ساعت از زمانشان را در طول هفته به فعالیت هاى عام المنفعه اختصاص دهند کنار نمى آیند.
دولت، بازیکنان را به عنوان سفیر برنامه هاى سلامتى، پیش روان زمینه هاى ضد جنایت، برنامه هاى شفاف سازى مواد نیروزا، خیریه ها و برنامه هاى ضد نژادپرستى استخدام مى کنند.بازیکنان باید با انتقادات کنار بیایند، این جزیى از شغلشان است. هیچ بازیکن فوتبالى حاضر نیست شغلش را عوض کند و هیچ چیزى روى بازى شان اثر نمى گذارد اما این دلیل نمى شود که از این لذت سوءاستفاده شود.